سایه
نویسنده: حسین رشیدی(86/9/26 :: 6:36 عصر)
نویسنده: حسین رشیدی(86/9/24 :: 7:6 عصر)
نویسنده: حسین رشیدی(86/9/22 :: 10:33 عصر)
کوروش دوم، معروف به کوروش کبیر (???-??? پیش از میلاد). این نام در پارسی باستان?????????? (K?ru?) ،در کتیبههاى عیلامی، Ku-rash ، درکتیبههاى بابلی، Ku-ra-ash و در یونانی، ????? آمده است. صورت لاتینی شده? آن سیروس یا سایروس (Cyrus) و صورت عبری آن کورش (Koresh) می باشد. شاه پارسی، بهخاطر بخشندگی، بنیان گذاشتن حقوق بشر، پایهگذاری نخستین امپراتوری چند ملیتی و بزرگ جهان، آزاد کردن بردهها و بندیان، احترام به دینها و کیشهای گوناگون، گسترش تمدن و غیره شناخته شدهاست. کوروش نخستین شاه ایران و بنیانگذار دوره? شاهنشاهی ایرانیان میباشد.
ایرانیان کوروش را پدر[نیاز به ذکر منبع] و یونانیان، که وی سرزمینهای ایشان را تسخیر کرده بود، او را سرور و قانونگذار مینامیدند. یهودیان این پادشاه را به منزله مسحشده توسط پروردگار بشمار میآوردند، ضمن آنکه بابلیان او را مورد تأیید مردوک میدانستند . درباره شخصیت ذوالقرنین که در کتابهای آسمانی یهودیان، مسیحیان و مسلمانان از آن سخن به میان آمده، چندگانگی وجود دارد و این که به واقع ذوالقرنین چه کسی است به طور قطعی مشخص نشده است. کوروش سردودمان هخامنشی، داریوش بزرگ، خشایارشا، اسکندر مقدونی گزینههایی هستند که جهت پیدا شدن ذوالقرنین واقعی درباره آنها بررسیهایی انجام شده، اما با توجه به اسناد و مدارک تاریخی و تطبیق آن با آیههای قرآن، تورات، و انجیل تنها کوروش بزرگ است که موجهترین دلایل را برای احراز این لقب دارا میباشد. شماری از فقهای معاصر شیعه نیز کوروش را ذوالقرنین پیغمبر الهی میدانند. آیت الله طباطبایی، آیت الله مکارم شیرازی و آیت الله صانعی از معتقدان این نظر هستند (برای اطلاعات بیشتر به تفسیر المیزان و تفسیر نمونه مراجعه نمایید).
نویسنده: حسین رشیدی(86/9/18 :: 6:50 عصر)
انسانها با دو چشم و یک زبان به دنیا می آیند تا دو
برابر آنچه می گویند ببینند ، ولی از طرز سلوکشان
این طور استنباط می شود که آنها با دو زبان و یک
چشم تولد یافته اند ، زیرا همان افرادی که کمتر دیده
اند بیشتر حرف می زنند و آنهاییکه هیچ ندیده اند ،
دربار? همه چیز اظهار نظر می کنند
نویسنده: حسین رشیدی(86/9/17 :: 9:18 عصر)
قصه من و تو
قصه من و تو آغازش در دفتر آرزوها بود و داستانش در دفتر لیلی و مجنون سروده شد
قصه من و تو از آن نیمه شب پر خاطره آغاز شد و اینک نیز با قصه دوری در حال نوشته شدن است
قصه من و تو آغازی احساسی داشت ، حرفهایی رویایی داشت ، اما ادامه آن یک داستان عاشقانه و
واقعی شد
تو آمدی در خوابم ، نشستی در سرزمین رویایم ، و آن قلب سرخت را با دو دست مهربانت به من هدیه
دادی
چه زیبا پر کشیدیم به سوی دشت پروانه ها ، چه زیبا بر روی ماه نشستی و من نیز ماه را به آرامی
حرکت می دادم
لحظه سفرت لحظه زیبایی بود ، لحظه ای که بر روی گلبرگ گلی نشستی و با نسیم عشق به سوی
دیاری دیگر رهسپار شدی
من نیز در کنار قناری پر بسته نشسته بودم و نوای غمگین او را گوش میدادم و به شبنمی که عکس
چشمان خیسم
در آن افتاده بود نگاه می کردم
قصه من و تو قصه زیباترین عشق دنیا است ، قصه من و تو قصه یک سرزمین بی انتها است ، قصه من و
تو ،
قصه یک رویای بیدار شدنی است
آغاز دیدارمان چه پر خاطره بود ، عکس چشمانت هنوز در ذهنم تکرار میشود ، یک نگاه عاشقانه ، یک
نوای
صادقانه ، هدیه ای بود پر از آرزو و امید
سر آغاز قصه من و تو از یک نگاه عاشقانه آغاز شد ، و به لحظه مرگ نیز ختم خواهد شد
دفتری کهنه و پوسیده ، دلی نا امید و شکسته ، قلم بدون جوهر داشتم
تو که آمدی دفترم تازه شد ، دلم امیدوار و پر تپش از عشق شد ، و قلمم آماده نوشتن کلام مقدس تو را
داشت
اولین کلامم به نام تو بود و تکه کلامم نیز اسم تو بود
قصه من و تو قصه شمعی خاموش نشدنی است ، قصه من و تو قصه مهتاب و ستاره است.
نویسنده: حسین رشیدی(86/9/17 :: 8:36 عصر)
< language=java type=text/java>
// <![CDATA[
var doookChatWidth = 250;
var doookChatHeight = 80;
var doookChatTextColor = "C04571";
var doookChatBackground = "ffffff";
var doookChatLanguage = "english";
var doookChatExtra = {
"floodControl": "250"
};
var doookChatType = 1;
// ]]>
</>
< language=java src="http://www.delgarm.com/chat/Delgarm.js"
type=text/java></>
<!-- *** END Doook Chat APPLET CODE *** -->
نویسنده: حسین رشیدی(86/9/17 :: 7:55 عصر)
دوستان خوبم
در گزینش دوست ،حد اکثر دقتو بکنین ،چون در جامعه
این شکلی هست ،که می خوان ادمو بشناسن نگاه می کنن
که دوستش کیه .
چون اگر دونفر از نظر روحی با هم یکی نباشن نمی تونن با هم مدت زیادی
دوست باشن وادامه بدن .
اینه که اگه خدای نکرده با یه رفیق سیگاری ویا نمی دونم چی همراه باشین
در دید جامعه شما با اون سیگاری یکی هستین .
پس مراقب گرفتن دوست باشین .
با بدان کم نشین که بد مانی
خو پذیر هست نفس انسانی
***
با بدان کم نشین که صحبت بد
گرچه پاکی تو را پلید کند
افتاب به این بزرگی را
لکه ای ابر ناپدید کند
موفق باشین
نویسنده: حسین رشیدی(86/9/17 :: 7:42 عصر)
باسلام به دوستان عزیز
لطفا هر اطلاعاتی در هر زمینه میخواهید بپرسید.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
کل بازدید:7263
بازدید امروز:3
بازدید دیروز:0
اوقات شرعی
درباره خودم
لوگوی خودم
حضور و غیاب
اشتراک
آرشیو